اين سنت كه به “ماگينا” معروف است ، به 14 قرن پيش در شهر مدينه برمي گردد. او به شبي برمي گردد كه ستارگان آسمان مدينه براي ديدن چشمان كودك در اواسط ماه رمضان سفر مي كنند ، همه بيش از هر شب به آسمان مي آيند ، فقط از ملاقات با اين كودك از …
«ماجينه»، سنتي به درازاي چهارده قرن https://fun4all.ir/ماجينه،-سنتي-به-درازاي-چهارده-قرن/ سرگرمي براي همه Wed, 28 Apr 2021 01:15:33 0000 عمومي https://fun4all.ir/ماجينه،-سنتي-به-درازاي-چهارده-قرن/ اين سنت كه به “ماگينا” معروف است ، به 14 قرن پيش در شهر مدينه برمي گردد. او به شبي برمي گردد كه ستارگان آسمان مدينه براي ديدن چشمان كودك در اواسط ماه رمضان سفر مي كنند ، همه بيش از هر شب به آسمان مي آيند ، فقط از ملاقات با اين كودك از …
اين سنت كه به “ماگينا” معروف است ، به 14 قرن پيش در شهر مدينه برمي گردد. او به شبي برمي گردد كه ستارگان آسمان مدينه براي ديدن چشمان كودك در اواسط ماه رمضان سفر مي كنند ، همه بيش از هر شب به آسمان مي آيند ، فقط از ملاقات با اين كودك از لذت مي لرزند. و آري زاواك. تولد اين نوزاد ، اولين فرشته زميني خانواده آسماني روي زمين ، كه خداوند درباره آن در كتاب نازل شده خود (قرآن) صحبت كرده است.
در تمام خانه هاي اطراف شهر ، در مناطق ، از “كوبا” تا “اوالي” ، “اصبه” تا “مهزور” ، در دره “مزينيب” تا “دره رانونا” ، به خانه هاي مهاجران و انصار. مدينه از بني هاريتا و بني معاويه. فرزندان عمرو بن عوف ، پسران بايازا ، فرزندان سعيده ، فرزندان سلما و دهها قبيله ديگر كه در مناطق دور افتاده اين دشت در نزديكي شهر سابق ياتريب سابق ، پيامبر زندگي مي كردند ، همه از تولد جديد علي ، همسر پيامبر اسلام. و آنها گفتگوي خود را داشتند.
در اين ساعت از شب بود كه همه سر و صداهاي هولناكي كه هر روز به نوعي شهر و ساكنان آن را به لرزه در مي آورد ، آرامش و آرامش و انصار و محارني ها – لحظات دلپذير – دلپذير ، و همچنين شادي – خوشبختي را برمي گرداند. در خانه علي و همسر دو جهان
كانون توجه هر انجمن متولدين مدينه و پيامبر اس اس بود.
باد از هر طرف به شهر پيامبر رسيد ، شاخه هاي پارك ها ، صاحبان آنها و بوته ها حركت كردند ، چه آهنگ زيبايي است كه نشان مي دهد شادي اين موجودات رويشي است ، در اطراف شهر پيامبر ، باد ايجاد شده است تمام موانع خود را به مسجدالنبي و خانه علي و فاطمه فرستاد.
بله ، اولين سلسله پيامبر اكرم ، يعني امام حسن مجتبي ، كريم اهل بيت ديده به جهانيان گشوده شد.
ساعتي از افطار نگذشته بود كه زنان مدينه پسران و دختران ، پسران و دختران خود را براي ابراز خوشحالي از تولد اين نوزاد به خانه فرستادند و جماعت با شور و شوق كودكانه و جوان خود سر و صدا ايجاد كردند.
وي اشعار زيبايي را بر روي گروهي از سازهاي كوبه اي ، گروهي از گلدان ها ، صفحات فلزي ، گروهي از تشويق ها نوشت ، كه چهارده قرن بعد اين سنت زيبا هنوز در شهرهاي شيعه نشين عراق يافت مي شود: نجف ، كربلا ، هلا ، ناصريه ، كوت ، بغداد ، كاظمين به شهرهاي جنوبي ايران ، خوزستان. خرمشهر و آبادان در نيمه ماه مبارك رمضان ادامه دارد و كودكان و نوجوانان با لباس محلي شاد در خيابان ها و كوچه ها جمع مي شوند.
اين گروه ها كه گاه در محلات ، كوچه ها و بازارها برگزار مي شوند و در حالي كه كيسه ها يا سيني هايي را به گردن خود حمل مي كنند ، برخي با سازهاي كوبه اي زيبا و برخي ديگر روي گلدان يا قاشق كف بشقاب هاي قديمي يا قديمي ، اشعار زيبايي سروده اند. چهارده قرن پيش در گويش هاي محلي خود تكرار كنيد.
اشعار ذكر شده اينگونه سروده شده است:
ما جن هستيم ، ما جن هستيم ، لولا الحسن جن است ، يا ابوالحسن پسر القيس و مادرش است.
به ياد دارم بيش از پنج دهه پيش ، هنگامي كه هشت يا نه ساله بودم ، در حال تماشاي اين مناظر زيبا و فراموش نشدني در منطقه نجفي مشرق ، يكي از قديمي ترين ولسوالي هاي شهر بودم. گروهي از سيني هاي كوبان با يك دنياي هيجان و شادي ، با سازهاي كوبه اي كوچك در ظروف محلي ، درهاي خانه ها را مي زدند و اشعار را دختران و پسران هم سن و سال بلند مي خواندند.
ماجينا ماجينا لولا الحسن ماجينا يا الله هله الچيز و آنتينا
به اين معني. ما نيامديم ، نيامديم. اگر حسن نبود ما نمي آمديم انشا Godالله شما دست خود را در كيسه اي مي گذاشتيد و بايرام را جشن مي گرفتيد
بسياري از خانه ها ، به عنوان يك بركت اين نعمت براي اين سنت ، به بزرگداشت عبادت نگاه مي كردند ، درهاي خانه هاي خود را باز مي كردند و به كودكان و گروه ها اجازه مي دادند وارد حياط خود شوند.
پس از آن بود كه در دنيايي از شور و شوق كودكانه ، هركدام سازهاي كوبه اي ، سيني و بشقاب هاي هر كدام را كتك مي زد ، چندين بار شعرها را خواند و در پايان صاحبخانه مبلغي يا نوعي برنج كدو سبز پرداخت كرد. يا شيريني و ساير اقلام يك سيني يا كيف براي گروه قرار دهيد. و در اين زمان بود كه كودكان و نوجوانان ، با دنيايي از شادي ، بر طبل خوشبختي زدند ، سپاسگزاران از يك خانه يا در به خانه ديگر نقل مكان كردند. به ياد دارم بعضي از خانه ها عيدي دادن را به تاخير انداختند تا از اين كاروان شادي ، بي گناهان بي گناه ، به عنوان يك بركت در خانه خود استفاده كنند.
اكنون علاوه بر محله ها ، اين سنت زيبا به خيابان ها آمده است ، و در همان رسم قديمي ، نوجوانان كنار ماشين آمده اند ، و گاهي اوقات آنها را محاصره كرده و تا زمان دريافت عيدي آن را ترك نمي كنند.
وقتي در نجف ، پيشكارونا در ماه رمضان بودم ، با ديدن اين مناظر كه بيش از پنج دهه پيش مرا به خود جلب كرد ، اشك در چشمان من جمع شد ، اشك شادي ، اشك حسرت كودكي ، اشك ماشين در اطراف اين شهر مقدس. بيرون رفتم ، لحظات بسيار خوبي را با كساني كه شعرهاي بالا را مي خواندند سپري كردم و سرانجام مجموعه خوبي را به آنها ارائه دادم.
اين سنتهاي زيبا را پايه گذاري و تداوم بخشيد
اي كار كريم اهل بيت ، تولدت مبارك
اي ابو و ابوالحسن ، اي پروردگار مieveمنان ، اي برادر پيامبر ، صلي الله عليه و آله
و سلامت جامعه بشري را بازگرداند. آمين
* عضو آكادمي علوم پزشكي ايران